دیکشنری
داستان آبیدیک
grand duchy
gɹænd dʌt͡ʃi
فارسی
1
عمومی
::
دوك نشین، قلمرو دوشس، قلمرو دوك
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRAMMATICAL TERM
GRAMMATICALLY
GRAMMATICIZE
GRAMME
GRAMOPHONE
GRAMPUS
GRANADIER
GRANADILLA
GRANARY
GRAND
GRAND AUNT
GRAND BARGAIN
GRAND DAME
GRAND DAUGHTER
GRAND DUCHESS
GRAND DUCHY
GRAND DUKE
GRAND INQUISITOR
GRAND JURY
GRAND LARCENY
GRAND MAL
GRAND MEAN
GRAND NARRATIVE
GRAND NEPHEW
GRAND NIECE
GRAND OPERA
GRAND PIANO
GRAND SLAM
GRAND STRATEGY
GRAND STRATEGY MATRIX
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید